8 روش قیمت‌گذاری و استراتژی های تعیین قیمت در سایت

false null
0
دیدگاه

8 روش قیمت‌گذاری و استراتژی های تعیین قیمت در سایت

قیمت گذاری در وبسایت : روش‌ها و استراتژی‌های تعیین قیمت

قیمت‌گذاری نادرست می‌تواند به طور کامل فروش شما را تحت تأثیر قرار داده و حتی نابود کند! هیچ‌گاه نمی‌توان انتظار داشت که با یک روش اشتباه در استراتژی های تعیین قیمت، به فروش موفقی دست پیدا کنید.

تأثیر قیمت بر ذهن مشتری، بسیار فراتر از چیزی است که ممکن است تصور کنید. قیمت‌گذاری هوشمندانه یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در فروش است که نیاز به توجه ویژه دارد.

در این مقاله از فیبی لند، قصد دارم جامع‌ترین راهنمای مرتبط با استراتژی های تعیین قیمت را ارائه دهم و بهترین روش‌ها و تکنیک‌ها را برای شما توضیح دهم.

پس تا پایان این مطلب همراه من باشید!

راهنمای مطلب …

استراتژی های تعیین قیمت چیست؟

استراتژی های تعیین قیمت به روش‌ها یا مدل‌هایی اشاره دارند که برای پیدا کردن بهترین قیمت برای محصولات یا خدمات خود از آن‌ها استفاده می‌کنیم. این استراتژی‌ها به کسب‌وکارها کمک می‌کنند تا ضمن حداکثر کردن سود، نیاز مشتریان و تقاضای بازار را نیز به طور موثر پاسخ دهند.

اما نکته کلیدی اینجاست: قیمت به عوامل متعددی وابسته است. عواملی مثل اهداف درآمدی، مخاطب هدف، حجم تقاضا، جایگاه برند در بازار، ویژگی‌های محصول، و حتی نحوه قیمت‌گذاری رقبا، همگی بر تصمیم‌گیری شما تأثیر می‌گذارند.

چرا قیمت‌گذاری اهمیت دارد؟

از همان ابتدا باید بدانید که قیمت‌گذاری یک فرآیند پیچیده است. اما این نباید دلیلی باشد که از آن غافل شوید، چون قیمت‌گذاری درست یکی از مهم‌ترین ارکان فروش است.

خیلی از افراد در ساده‌ترین حالت، قیمت‌گذاری را بر اساس دو عامل انجام می‌دهند:

  1. هزینه تمام‌شده محصول
  2. بررسی قیمت رقبا

در حالی که این دو فاکتور مهم هستند، اما نباید مرکزیت استراتژی قیمت‌گذاری شما باشند. عوامل دیگری نیز وجود دارند که باید در تعیین قیمت به آن‌ها توجه کنید.

یک گام جلوتر: الاستیسیته قیمت

پیش از بررسی مدل‌ها و روش‌های قیمت‌گذاری، لازم است نگاهی به مفهومی کلیدی به نام الاستیسیته قیمت داشته باشیم. این مفهوم به شما کمک می‌کند تا درک بهتری از نحوه واکنش مشتریان به تغییرات قیمت پیدا کنید.

قیمت گذاری در وبسایت : روش‌ها و استراتژی‌های تعیین قیمت

مفهوم الاستیسیته قیمت

الاستیسیته قیمت (Price Elasticity of Demand) به این نکته اشاره دارد که تغییرات قیمت، تا چه اندازه بر تقاضای مشتری و میزان فروش اثر می‌گذارد.

دو سناریوی کلی در این زمینه وجود دارد:

  1. تقاضا ثابت می‌ماند حتی با تغییر قیمت
    این حالت برای محصولاتی است که تقاضای آن‌ها به قیمت حساس نیست، مثل بنزین، برق، یا آب. این محصولات را غیرالاستیک می‌نامیم.
  2. تقاضا با تغییر قیمت، تغییر می‌کند
    در این حالت، کاهش یا افزایش قیمت به طور مستقیم بر میزان فروش اثر می‌گذارد. نمونه‌هایی از این حالت شامل لباس، دوره‌های آموزشی، یا اشتراک‌های ماهانه سرویس‌های آنلاین است. این دسته از محصولات را الاستیک می‌نامیم.

محصولات غیرالاستیک یا الاستیک؟

اگر بپرسیم که دوست دارید محصولات یا خدمات شما در کدام دسته قرار بگیرند، به احتمال زیاد پاسخ شما دسته اول خواهد بود: غیرالاستیک‌ها. چرا که در این حالت، می‌توانید قیمت را تغییر دهید بدون اینکه فروش کاهش یابد.

چطور میزان الاستیسیته قیمت را محاسبه کنیم؟

برای سنجش میزان حساسیت تقاضا به قیمت، می‌توانید از این فرمول استفاده کنید:

درصد تغییر در تعداد فروش ÷ درصد تغییر در قیمت = الاستیسیته قیمت  

گام بعدی: بررسی استراتژی های تعیین قیمت

حالا که با مفهوم الاستیسیته قیمت آشنا شدید، وقت آن است که به سراغ روش‌ها و استراتژی های تعیین قیمت برویم. این استراتژی‌ها به شما کمک می‌کنند تا قیمت‌گذاری بهینه‌ای داشته باشید که هم فروش را افزایش دهد و هم سود شما را به حداکثر برساند.

استراتژی های تعیین قیمت

در این بخش قصد دارم شما را با انواع مدل‌ها و استراتژی های تعیین قیمت آشنا کنم که کسب‌وکارها برای بهینه‌سازی فروش و سودآوری خود از آن‌ها استفاده می‌کنند.

این استراتژی‌ها با توجه به نوع بازار، رفتار مشتری و اهداف برند طراحی شده‌اند و می‌توانند نقش مهمی در موفقیت یا شکست یک بیزینس داشته باشند.

البته چون تعداد این استراتژی‌ها زیاد است و هر کدام نیاز به توضیح دقیقی دارد، ممکن است برخی از آن‌ها را در آپدیت‌های آینده منتشر کنم. برای اینکه به‌روزرسانی‌های بعدی را از دست ندهید، حتماً زیر این مقاله در فیبی لند نظر خود را ثبت کنید تا در صورت انتشار مطالب جدید، به شما اطلاع بدهم.

همراه ما باشید تا در ادامه، نگاهی به جذاب‌ترین و موثرترین روش‌های قیمت‌گذاری بیندازیم!

1. قیمت‌گذاری براساس رقبا (Competition-Based)

یکی از رایج‌ترین استراتژی های تعیین قیمت، قیمت‌گذاری براساس قیمت رقباست.

در این روش، تمرکز اصلی شما بر تحلیل قیمت‌هایی است که رقبا برای محصولات یا خدمات مشابه ارائه می‌دهند. برخلاف برخی دیگر از استراتژی‌ها، در اینجا عواملی مانند هزینه تولید یا میزان تقاضای مشتری کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. به بیان ساده‌تر، شما قیمت رقبا را به‌عنوان نقطه مرجع انتخاب کرده و قیمت‌گذاری خود را بر اساس آن تنظیم می‌کنید.

برای مثال، اگر اکثر رقبا محصولی را در بازه قیمتی 1 تا 1.5 میلیون تومان ارائه می‌دهند، شما نیز می‌توانید بدون نیاز به تحقیقات پیچیده، همین بازه را مبنای قیمت خود قرار دهید. منطق این استراتژی این است که این بازه قیمتی، به احتمال زیاد مورد پذیرش مشتریان در بازار قرار گرفته است.

البته این روش بیشتر در بازارهایی که تعداد عرضه‌کنندگان زیاد و رقابت شدید است، می‌تواند موثر باشد. در چنین شرایطی، قیمت‌گذاری رقابتی به شما کمک می‌کند که جایگاه خود را حفظ کرده و سهمی از بازار به‌دست آورید.

ما به شما توصیه می‌کنیم که هنگام استفاده از این استراتژی، حتماً تفاوت‌های کیفی یا خدمات جانبی خود را نیز در نظر بگیرید تا بتوانید از رقبا متمایز شوید و ارزش افزوده‌ای به مشتریان ارائه دهید.

2. قیمت‌گذاری براساس هزینه (Cost-Plus)

یکی دیگر از استراتژی های تعیین قیمت که بسیار رایج است، قیمت‌گذاری براساس هزینه‌های تولید یا آماده‌سازی محصول است.

در این روش، فرایند تعیین قیمت بسیار ساده است. ابتدا تمام هزینه‌های مرتبط با تولید، آماده‌سازی، یا تهیه محصول محاسبه می‌شود. سپس سود مدنظر به این هزینه‌ها اضافه می‌شود تا قیمت نهایی مشخص گردد. برای مثال، اگر هزینه پارچه، دوخت، دکمه، و سایر مواد اولیه برای تولید یک لباس ۵۰ هزار تومان باشد و شما انتظار سود ۵۰ هزار تومانی از هر فروش داشته باشید، قیمت نهایی محصول ۱۰۰ هزار تومان خواهد بود، که معادل ۱۰۰ درصد سود است.

این روش به دلیل سادگی و شفافیت، در میان خرده‌فروشان و تولیدکنندگان کالا بسیار محبوب است. با این حال، باید توجه داشته باشید که این مدل قیمت‌گذاری معمولاً برای خدمات یا سرویس‌ها مناسب نیست، زیرا در این حوزه‌ها هزینه‌های مستقیم همیشه معیار دقیقی برای تعیین قیمت نیستند.

استفاده از این استراتژی های تعیین قیمت در بازارهایی که مشتریان به وضوح ارزش محصول را از قیمت آن ارزیابی می‌کنند، می‌تواند مفید باشد، اما در عین حال باید به عواملی نظیر رقابت، تقاضا، و انتظارات بازار نیز توجه شود تا قیمت‌گذاری شما در شرایط رقابتی باقی بماند.

3. قیمت‌گذاری داینامیک (Dynamic Pricing)

قیمت‌گذاری داینامیک، همان‌طور که از نامش پیداست، یک مدل کاملاً پویا و انعطاف‌پذیر است. در این استراتژی، قیمت‌ها براساس پارامترهای مختلفی همچون زمان، تقاضا، یا حتی مکان تغییر می‌کنند.

احتمالاً با این نوع قیمت‌گذاری از قبل آشنا هستید؛ نمونه‌های رایج آن در رزرو هتل‌ها، خرید بلیط هواپیما، یا حتی بلیط کنسرت‌ها دیده می‌شود.

برای توضیح بیشتر، تصور کنید:

  • هتل‌ها در ایام تعطیلات قیمت‌های خود را افزایش می‌دهند زیرا تقاضا بالا است.
  • بلیط‌های هواپیما ممکن است با نزدیک شدن به زمان پرواز تغییر کنند؛ گاهی ارزان‌تر و گاهی گران‌تر (اثر زمان و تقاضا).
  • کنسرت‌ها نیز قیمت بلیط‌ها را با توجه به نزدیکی به سن اجرا یا محبوبیت مکان، تغییر می‌دهند.

هدف اصلی در این روش، تنظیم قیمت‌ها به گونه‌ای است که با شرایط لحظه‌ای بازار و تمایل مشتری برای پرداخت همخوانی داشته باشد. در واقع، قیمت‌گذاری داینامیک تلاش می‌کند بهترین نقطه تعادل بین سودآوری و جذب مشتری را در لحظه پیدا کند.

این استراتژی های تعیین قیمت برای صنایعی که تقاضا و زمان در آنها نوسان دارد، بسیار موثر است و می‌تواند کمک کند تا سودآوری حداکثری به دست آید.

4. قیمت‌گذاری فریمیوم (Freemium Pricing)

قیمت‌گذاری فریمیوم یکی از استراتژی های تعیین قیمت است که ترکیبی از دو مفهوم رایگان (Free) و پریمیوم (Premium) را ارائه می‌دهد. در این مدل، نسخه پایه و ساده‌ای از محصول یا خدمات به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار می‌گیرد تا آنها با محصول آشنا شوند. سپس، برای دسترسی به امکانات پیشرفته‌تر، کاربران تشویق به پرداخت هزینه می‌شوند.

احتمالاً این روش را در اپلیکیشن‌های موبایل زیاد دیده‌اید؛ برنامه‌هایی که نسخه اولیه‌شان با امکانات محدود رایگان است، اما برای ویژگی‌های بیشتر، باید پلن‌های پولی را خریداری کنید.

این استراتژی به‌ویژه در صنعت نرم‌افزار و خدمات آنلاین بسیار محبوب است، اما برای محصولات فیزیکی چندان کارآمد نیست. دلیل اصلی استفاده از این مدل، ایجاد فرصت برای کاربران جهت تجربه خدمات رایگان، جلب اعتماد آنها و در نهایت تبدیلشان به مشتریان پولی است.

نکاتی کلیدی درباره قیمت‌گذاری فریمیوم:

  1. افزایش تدریجی قیمت‌ها: اگر نسخه پایه رایگان است، باید قیمت پلن‌های پریمیوم را به‌تدریج افزایش دهید. به عنوان مثال، پس از نسخه رایگان، اولین پلن پولی بهتر است قیمتی منطقی (مثلاً 300 یا 400 هزار تومان) داشته باشد. سپس می‌توانید در مراحل بعدی پلن‌های گران‌تر (مثلاً 1 میلیون تومان) را معرفی کنید. افزایش ناگهانی قیمت می‌تواند کاربران را از خرید منصرف کند.
  2. فرآیند زمان‌بر جذب مشتری: یکی از چالش‌های این مدل این است که در ابتدا مستقیماً به درآمد نمی‌رسید. کاربرانی که نسخه رایگان را دریافت می‌کنند، ابتدا وارد سیستم لید جنریشن (Lead Generation) شما می‌شوند. برای تبدیل این کاربران به مشتریان پولی، نیاز به ارتباط مستمر، ارائه ارزش افزوده، و ایجاد اعتماد دارید.
  3. مناسب برای تست و جلب اعتماد: این مدل به کاربران اجازه می‌دهد بدون ریسک، سرویس یا محصول شما را آزمایش کنند. تجربه رایگان اولیه، اعتماد آنها را جلب کرده و احتمال خرید نسخه پریمیوم را افزایش می‌دهد.

قیمت‌گذاری فریمیوم یکی از استراتژی های تعیین قیمت بسیار موثر است، به‌شرطی که به درستی برنامه‌ریزی شود و بتوانید مسیر جذب کاربر تا تبدیل او به مشتری وفادار را مدیریت کنید.

5. مدل قیمت‌گذاری زیاد-کم یا تخفیفی (High-Low Pricing)

یکی از جذاب‌ترین استراتژی های تعیین قیمت، روش قیمت‌گذاری زیاد-کم یا تخفیفی است. در این روش، محصولات با قیمت معمول به فروش می‌رسند، اما در بازه‌های زمانی خاص یا به مناسبت‌های ویژه، قیمت‌ها به طور موقت کاهش می‌یابد.

این استراتژی اغلب در جشنواره‌ها، فروش‌های فصلی، مناسبت‌هایی مانند پایان سال یا بلک فرایدی استفاده می‌شود و دلیل محبوبیت آن، علاقه ذاتی مشتریان به دریافت تخفیف است. بسیاری از افراد به دلیل حس برنده شدن در خرید تخفیفی، به سمت چنین فروش‌هایی جذب می‌شوند، که این موضوع تقاضا را به شکل قابل توجهی افزایش می‌دهد.

ویژگی‌های کاربردی این استراتژی های تعیین قیمت:

  1. محصولات مناسب برای این روش:
    این مدل به‌ویژه برای کالاهایی که فروش آنها به فصول یا مناسبت‌ها وابسته است، موثر است. نمونه‌هایی از این محصولات شامل لباس‌های فصلی، دکوراسیون منزل، مبلمان و کالاهای مشابه می‌باشند که میزان تقاضای آنها در طول سال نوسان دارد.
  2. بررسی دوره‌های فروش:
    برای اجرای بهینه این استراتژی، ابتدا باید روند فروش ماهانه و فصلی محصولات خود را تحلیل کنید. به کمک این اطلاعات، می‌توانید شناسایی کنید که کدام کالاها در چه بازه‌هایی از سال کمترین فروش را دارند. سپس، با ارائه تخفیف‌های هوشمندانه، توجه مشتریان را به این محصولات جلب کنید و فروش خود را در این دوره‌ها افزایش دهید.
  3. ایجاد هیجان خرید:
    تخفیف‌های موقت و محدود حس فوریت را در مشتریان ایجاد می‌کند. این هیجان، نه‌تنها باعث افزایش فروش می‌شود، بلکه ممکن است مشتریانی را که پیش‌تر علاقه‌ای به خرید نداشتند، نیز به سمت فروشگاه شما بکشاند.

استفاده از مدل قیمت‌گذاری زیاد-کم یا تخفیفی، یکی از موثرترین استراتژی های تعیین قیمت برای افزایش فروش در بازه‌های زمانی خاص است. با برنامه‌ریزی درست و اجرای به‌موقع، می‌توانید نه‌تنها فروش خود را در دوران رکود جبران کنید، بلکه رضایت و وفاداری مشتریان را نیز به دست آورید.

6. مدل قیمت‌گذاری ساعتی (Hourly Pricing)

قیمت‌گذاری ساعتی یکی از استراتژی های تعیین قیمت است که اغلب توسط مشاوران، فریلنسرها و پیمانکاران برای ارائه خدمات به کسب‌وکارها استفاده می‌شود. در این روش، هزینه بر اساس مدت‌زمانی که ارائه‌دهنده خدمات صرف می‌کند، محاسبه و دریافت می‌شود.

نحوه اجرای این استراتژی

در این مدل، مشتری در ازای زمان اختصاص داده‌شده برای یک پروژه یا فعالیت مشخص، پول پرداخت می‌کند. برای مثال، یک مشاور دیجیتال مارکتینگ یا متخصص سئو می‌تواند برای هر ساعت مشاوره یا کار روی پروژه، مبلغ مشخصی تعیین کند.

مزایا و محدودیت‌های مدل قیمت‌گذاری ساعتی

  • مزیت:
    این مدل شفافیت زیادی برای مشتری ایجاد می‌کند، زیرا دقیقاً می‌داند بابت چه چیزی هزینه پرداخت می‌کند. همچنین، برای پروژه‌های کوتاه‌مدت یا کارهایی که نیازمند تعهد زمانی مشخص هستند، بسیار مناسب است.
  • نقد رایج:
    یکی از ایرادهایی که به این مدل وارد است، این است که پرداخت به زمان لزوماً معیاری برای سنجش بازدهی یا کیفیت کار نیست. به عبارتی، مشتری ممکن است تنها برای زمان هزینه پرداخت کند، نه برای نتیجه.

کاربردهای این استراتژی در شرایط مختلف

این روش به‌ویژه زمانی کاربرد دارد که:

  1. مشتری توان پرداخت هزینه‌های بالا را ندارد:
    اگر ارائه خدمات جامع یا پروژه‌ای با بودجه کلان امکان‌پذیر نباشد، قیمت‌گذاری ساعتی می‌تواند جایگزین مناسبی باشد.
  2. نیاز به انعطاف در خدمات وجود دارد:
    در پروژه‌هایی که نیاز مشتری مشخص نیست یا کار به‌صورت مرحله‌به‌مرحله پیش می‌رود، قیمت‌گذاری ساعتی راهکاری منعطف و کارآمد محسوب می‌شود.
  3. تجربه اولیه همکاری:
    در مواقعی که می‌خواهید با مشتری جدید همکاری را آغاز کنید، این مدل می‌تواند به‌عنوان راهی برای جلب اعتماد و ارزیابی همکاری آینده استفاده شود.

استفاده از مدل قیمت‌گذاری ساعتی، به‌عنوان یکی از استراتژی های تعیین قیمت، به شما این امکان را می‌دهد که خدمات خود را با توجه به شرایط و نیاز مشتریان قیمت‌گذاری کنید. این روش اگرچه مناسب همه موقعیت‌ها نیست، اما در بسیاری از موارد می‌تواند بهترین گزینه برای ارائه‌دهندگان خدمات باشد.

7. مدل قیمت‌گذاری کاهشی-تدریجی (Skimming Pricing)

یکی از استراتژی های تعیین قیمت پرکاربرد در بازارهای رقابتی، استراتژی کاهشی-تدریجی است. در این روش، در ابتدا محصول با بالاترین قیمت ممکن عرضه می‌شود و به تدریج، با کاهش تقاضا یا محبوبیت محصول، قیمت نیز کاهش پیدا می‌کند. این فرآیند باعث می‌شود که شرکت‌ها بتوانند از بیشترین تقاضا و بیشترین سود ممکن در ابتدای عرضه بهره‌برداری کنند.

نحوه عملکرد مدل قیمت‌گذاری کاهشی-تدریجی

در این استراتژی، قیمت محصول در مراحل اولیه با بیشترین مقدار تعیین می‌شود. پس از گذشت زمان و کاهش تقاضا یا محبوبیت، قیمت به صورت تدریجی کاهش پیدا می‌کند. این مدل برخلاف استراتژی “تخفیفی” یا “زیاد-کم” است که در آن، قیمت‌ها در دوره‌های خاص کاهش می‌یابند و سپس به حالت اولیه باز می‌گردند.

کاربردهای این استراتژی های تعیین قیمت در صنایع مختلف

این مدل به‌ویژه در صنعت تکنولوژی بسیار رایج است. شرکت‌های تولیدکننده محصولات فناوری، مانند کنسول‌های بازی، گوشی‌های هوشمند و سایر دستگاه‌های الکترونیکی، معمولاً از این استراتژی برای تعیین قیمت محصولات خود استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، پس از عرضه اولین مدل گوشی‌های هوشمند یا کنسول‌های بازی، قیمت محصول در ابتدا بالا است و سپس با گذشت زمان و معرفی مدل‌های جدیدتر، قیمت کاهش می‌یابد.

مزایا و معایب این استراتژی

  • مزایا:
  • بازگشت سریع هزینه‌ها: این استراتژی به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که هزینه‌های اولیه تولید را سریع‌تر جبران کنند.
  • جذب مشتریان اولیه: کسانی که علاقه به خرید محصول دارند، حتی با قیمت بالا، جذب می‌شوند و در عین حال شرکت می‌تواند سود بیشتری از آن‌ها به دست آورد.
  • معایب:
  • نارضایتی مشتریان قدیمی: افرادی که محصول را با قیمت بالا خریداری کرده‌اند، ممکن است از کاهش قیمت در آینده ناراضی شوند.
  • کاهش تدریجی تقاضا: این استراتژی معمولاً زمانی موثر است که محصول به تدریج از نظر جذابیت یا نیاز بازار افت کند.

چرا این استراتژی موثر است؟

استفاده از استراتژی های تعیین قیمت کاهشی-تدریجی به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که از تقاضای بالا در ابتدای عرضه یک محصول جدید بهره‌برداری کنند و در عین حال با کاهش تدریجی قیمت، بتوانند همچنان فروش خوبی داشته باشند، حتی زمانی که محصول دیگر جذابیت اولیه خود را از دست داده است. این روش، به‌ویژه برای محصولاتی که سریعاً تغییر می‌کنند یا در معرض تغییر تکنولوژی هستند، بسیار مناسب است.

8. استراتژی های تعیین قیمت: مدل نفوذی (Penetration Pricing)

استراتژی قیمت‌گذاری نفوذی دقیقاً مخالف با استراتژی کاهشی است. در این مدل، شرکت‌ها به جای شروع با قیمت بالا، قیمت را از کمترین حد ممکن آغاز می‌کنند.

نحوه عملکرد استراتژی قیمت‌گذاری نفوذی

در این روش، هدف شرکت‌ها این است که با ارائه قیمت پایین در مراحل اولیه ورود به بازار، توجه مشتریان را جلب کرده و سهم بازار خود را از رقبا که قیمت بالاتری دارند، بدست آورند. نکته قابل توجه این است که این قیمت پایین موقت است و معمولاً پس از مدتی کوتاه، قیمت‌ها به تدریج افزایش می‌یابند.

کاربرد استراتژی نفوذی در کسب‌وکارهای جدید

این مدل بیشتر برای کسب‌وکارهای نوپا و شرکت‌هایی که می‌خواهند وارد بازارهای پررقابت شوند، مناسب است. در ابتدا، ممکن است شرکت‌ها با قیمت‌های پایین ضرر کنند، اما در ازای این ضرر موقت، آن‌ها فرصت پیدا می‌کنند تا مشتریان بیشتری جذب کرده و با گذشت زمان، قیمت‌ها را افزایش دهند.

استراتژی های تعیین قیمت نفوذی: رویکرد ترکیبی

گاهی شرکت‌ها از استراتژی نفوذی به صورت ترکیبی استفاده می‌کنند. به این معنی که ابتدا محصولات ارزان‌قیمت را برای جذب مشتری به بازار عرضه می‌کنند. سپس، پس از ایجاد یک رابطه با مشتری، اقدام به فروش محصولات گران‌تر می‌کنند. نمونه‌ای از این روش در فروشگاه‌های هایپرمارکت‌ها مشاهده می‌شود. شما ممکن است برای خرید یک نوشابه وارد فروشگاه شوید، اما در نهایت با یک کیسه پر از تنقلات و خوراکی‌ها از فروشگاه بیرون بیایید.

چرا استراتژی نفوذی موفق است؟

استفاده از استراتژی‌های تعیین قیمت نفوذی به کسب‌وکارها این فرصت را می‌دهد که به سرعت بازار هدف خود را شناسایی و جذب کنند. این مدل برای کسب‌وکارهایی که می‌خواهند در زمان کوتاه مشتریان زیادی را جذب کنند و از آن‌ها برای فروش محصولات گران‌تر در آینده استفاده کنند، بسیار کارآمد است.

در نهایت، مشابه استراتژی های تعیین قیمت فریمیموم، شما با این روش فوراً سود نمی‌کنید، اما با تمرکز بر ارزش‌افزوده و ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت، می‌توانید به مرور زمان پایه‌های درآمدی خود را بسازید و کسب‌وکار خود را گسترش دهید.

سخن پایانی

در نهایت، استراتژی های تعیین قیمت ابزاری قدرتمند برای هر کسب‌وکاری هستند تا به بهترین نحو ممکن به مخاطبان خود خدمت کنند و در عین حال سودآوری را افزایش دهند. این استراتژی‌ها به شما کمک می‌کنند تا قیمت‌گذاری خود را بر اساس عوامل مختلف مانند تقاضا، رقابت و ویژگی‌های محصول تنظیم کنید، در حالی که به رشد و پایداری کسب‌وکار خود می‌اندیشید. با انتخاب درست استراتژی‌های مناسب، می‌توانید سهم بازار خود را گسترش دهید و اعتماد مشتریان را جلب کنید.

در این مقاله، با معرفی چندین استراتژی قیمت‌گذاری از جمله مدل‌های نفوذی، فریمیوم و داینامیک، تلاش کردیم تا به شما در درک بهتر نحوه تعیین قیمت‌ها برای محصولات یا خدمات کمک کنیم. یادآوری این نکته مهم است که انتخاب بهترین استراتژی باید به شرایط بازار، نوع کسب‌وکار و نیازهای مشتریان بستگی داشته باشد.

اگر شما نیز به دنبال بهره‌برداری از ابزارهای به روز و کارآمد در دیجیتال مارکتینگ و قیمت‌گذاری هستید، سایت دیجیتال مارکتیک فیبی لند می‌تواند نقطه شروع خوبی باشد. فیبی لند با ارائه خدمات تخصصی در زمینه استراتژی های تعیین قیمت، مشاوره‌های شخصی‌سازی‌شده و ابزارهای مدرن برای تحلیل بازار، به شما کمک می‌کند تا در مسیر رقابت آنلاین موفق‌تر عمل کنید. این سایت با استفاده از آخرین متدهای دیجیتال مارکتینگ، راهکارهایی ارائه می‌دهد که می‌توانید به‌راحتی برای رشد و توسعه کسب‌وکار خود از آن‌ها بهره‌برداری کنید.

با استفاده از استراتژی های تعیین قیمت درست و هوشمند، می‌توانید به راحتی قیمت‌گذاری محصولات خود را بهینه کرده و به هدف‌های تجاری خود دست پیدا کنید.

0 0 رای ها
امتیاز نوشته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

راهنمای مقاله

وبسایت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند